یکی از دو راهی های زندگی پیشروی غضنفر اینه که نمی دونه در شیشه ای مقابل را باید بکشه یا فشار بده
یه روز غضنفر سوار هواپیما میشه یهو هواپیما سقوط می کنه...
(البته این قرار بود جوک باشه اما حادثه خبر نمی کنه!)
اوج تاراختی و افسردگی غضنفر: من اگه مراد هم می شدم، زندگی بر وفق خرم بود نه خودم...!!!
از غضنفر می پرسن روش های رفتن به خارج چیه؟ میگه : 1- اتوبوس 2- قطار 3- هواپیما 4- فتوشاپ
غضنفر میره یه جعبه شیرینی می خره به بچش میگه شیرینی ها رو شمردم یه دونش كم بشه میزنمت. بچه هم وقتی غضنفر خواب بوده رفته همه شیرینیها رو نصفه گاز زده كه تعدادش كم نشه!