loading...
سرگرمی وطنز
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
ترول 0 82 mahbod
جوک 0 79 mahbod
پ ن پ 0 79 mahbod

جک

admin بازدید : 106 یکشنبه 21 آبان 1391 نظرات (0)

جک 72

پسره میره کافه و کنار یه دختر خوشگل میشینه

پسره مرتب به ساعتش نگاه میکنه تا اینکه دختره بهش میگه : شما منتظر کسی هستید؟

پسره میگه : نه! من فقط دارم به ساعتم نگاه میکنم ، آخه تازه خریدمش ، جدیدترین مدله!

دختر : جدی! ، مدرنه؟ ، امکاناتش چیه؟

پسر : آره خب مدرنه ، یکی از امکاناتش اینه که از طریق اشعه آلفا با من ارتباط برقرار میکنه ، یه جور تله پاتی!

......دختر : واه! چه جالب ! الان داره ساعتتون چی میگه؟

پسر : داره میگه شما چرا لباس زیر ندارین؟ jokesz.com

دختر: بله!! من که لباس زیر دارم!!

پسر : اوه ! ساعت لعنتی!! فکرکنم یک ساعت جلو رفته







پيره زنه جلوي تاكسيه رو ميگيره ميگه : نماز جمعه راننده ميگه : ولي مادر امروز

سه شنبست پير ه زنه ميگه : اي وايييييييي خاك ب سرم ديدي ديشب حاجي گولم زد






دیرو از یه نفر تو خیابون ساعت پرسیدم

دیدم جواب نمیده ، دو بار دیگه پرسیدم ، بازم جواب نداد!!

اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که : "نامردا جنازمو کجا انداختن؟!؟




امروز بابام اومده میگه میدونی بعضی اشتباها هست که هر چی میگذره فقط ادم میتونه افسوس بخوره میگم چه طور؟!!!

میگه میدونی اگه من 24_25 ساله پیش یه گوساله گرفته بودم بهش میرسیدم الان چند تا گاو داشتم چقدر سرمایه داشتم میگم خوب اشتباه شما چی بود؟!!!

میگه اینکه خر شدم جای گوساله تورو اوردم رو تو سرمایه گذاری کردم که فقط ریدی تو سرمایه من.....!!!!





مرد : با من ازدواج میکنی ؟

زن : اپارتمان داری ؟

مرد : نه...

زن : ماشین بی ام دبلیو داری ؟

مرد : نه...

...زن : چقدر حقوق میگیری ؟

مرد : هیچی...اما...

زن : اما بی اما.تو هیچی نداری.چه جوری میتونم با تو ازدواج کنم؟ برو گمشو

مرد : (زیر لب با خودش میگوید) من یک ویلا دارم.3تا زمین دارم.3تا ماشین فراری و 2تا پورشه دارم.چطور میتونم حقوق بگیرم در حالی که خودم به کارکنانم حقوق میدم






اصفهانیه به زنش میگه: امروز جونه یکی رو نجات دادم.زنش میپرسه : چه جوری؟میگه:یه نفر نشسته بود کنار خیابون میگفت:اگه به من یه هزاری بدی از خوشحالی میمیرم منم ندادم






دیشب رفتم استخر, بعد از شنا اومدم لباسامو بپوشم دیدم رو موبایلم ۴ تا میس کاله ۶ تا اس ام اس از دوس دخترم:

اس ام اس ۱: عزیزم چرا زنگ میزنم جواب نمیدی؟

اس ام اس ۲: انگار سرت شلوغه جواب اس ام اس هم نمیدی.

اس ام اس ۳: همین الان زنگ میزنی وگرنه من می دونم وتو!

اس ام اس۴: کثافت آشغال معلوم هست کدوم گوری هستی؟

اس ام اس ۵: تقصیر منه که آدم حسابت کردم کچل ایکبیری با اون مامان چاقت. گمشو برو پیش همون دختر عموی…

اس ام اس۶: راستی اینم میگم که بسوزی منو دوستت سعید دو ماهه رابطه داریم…. بای








نشستیم داریم فیلم اکشن میبینیم یه دفعه بابام یه لگد محکم بهم زد .

میگم چرا میزنی

میگه خواستم حس ال ای دی سه بعدی بهت بدم که جلو دوستات احساس حقارت نکنی






669966666669999996669999996669966669966669999666669966669966

669966666699999999699999999669966669966699669966669966669966

669966666669999999999999996669966669966996666996669966669966

669966666666699999999999966666699996666996666996669966669966

669966666666666999999996666666669966666996666996669966669966

669966666666666669999666666666669966666699669966669966669966

669966666666666666996666666666669966666669999666666999999666


1.) press ctrl+f

2.) then type 9

3.) click Highlight all








شکر گذاری لر بعد از غذا : خدایا مو بس که خوردم پکستم، هر کی نپکست بپکنس.






تركه مقيم آمريکا مي شه، يه روز مي بينه: پسرش با يه دوچرخه اومد خونه. از پسرش

مي پرسه؟ دوچرخه رو از کجا آوردي؟ پسرش مي گه: با يه دختر دوست شدم، ل. .خ.. ت http://jokesz.com

شد و گفت: همه چيم مال تو، هر کاري مي خواي بکن هر چي مي خواي بردار. من هم

ديدم دوچرخه اش قشنگه، برش داشتم






آقایون عزیز آیا میدانستید:


اگر عاشق دوس دخترتان شوید، محمدرضا گلزار به خواستگاریش میاید


اما اگر بخواهید بپیچانیدش از شما دو قلو حامله میشود؟





یه استاد خیلی بی ..تربیت بوده که همش سر کلاس حرف های چیزدار می زده...خلاصه یه روز دخترا تصمیم می گیرن وقتی ایشون رفت رو منبر، دسته جمعی کلاس رو ترک کنن...فرداش استاده میاد تو کلاس می گه:شنیدین ج....ن...د....ه های هند کم شده؟!!...همه دخترا بلند میشن برن بیرون...استاده میگه: کجا خانوما،پرواز تهران-دهلی فرداست!!!






تركه داشته با نامزدش بلال ميخورده,يه بلال رو برميداره نشون نامزدش ميده و ميگه :قدرت خدارو ميبيني !؟زمان پيغمبر اين اذان ميگفته!!






به داییم میگم:دایی روزه نمیگیری؟میگه:من پارسال یه روز روزه گرفتم،هنوز گشنمه...!!!








پیرمردی در بستر مرگ بود. در لحظات دردناک مرگ، ناگهان بوی عطر شکلات مورد علاقه اش از طبقه پایین به مشامش رسید.

او تمام قدرت باقیمانده اش را جمع کرد و از جایش بلند شد.

همانطور که به دیوار تکیه داده بود آهسته آهسته از اتاقش خارج شد و با هزار مکافات خود را به پایین پله ها رساند و نفس نفس زنان به در آشپزخانه رسید و به درون آن خیره شد.

او روی میز ظرفی حاوی صدها تکه شکلات مورد علاقه خود را دید و با خود فکر کرد یا در بهشت است و یا اینکه همسر وفادارش آخرین کاری که ثابت کند چقدر شیفته و شیدای اوست را انجام داده است و بدین ترتیب او این جهان را چون مردی سعادتمند ترک می کند.

او آخرین تلاش خود را نیز به کار بست و خودش را به روی میز انداخت و یک تکه از شکلات ها را به دهانش گذاشت و با طعم خوش آن احساس کرد جانی دوباره گرفته است. سپس مجددا دست لرزان خود را به سمت ظرف برد که ناگهان همسرش با قاشق روی دست او زد و گفت:

دست نزن، آنها را برای مراسم عزاداری درست کرده ام !








دارم ميرم مسواك بزنم..

مامانم ميگه ميخواي مسواك بزني؟

ميگم بله مامان جون..

ميگه خمير دندونم روش ميزني؟

ميگم بله مامان جان!

ميگه ووووووووووووووووووای اين همه موقعيت پ ن پ درست كردم استفاده نكردي!






خرگوش می ره تو جنگل روباه رو می بینه داره تریاک می کشه می گه اقا روباه این چه کاریه پاشو بدوییم شاد باشیم می رن تا می رسن به گرگه می بینن داره حشیش می کشه خرگوش می گه اقا گرگه این چه کاریه پاشو شاد باشیم بدوییم گرگم پا می شه می رن 3تایی می رسن به شیره می بینن داره تزریق می کنه خرگوش می گه اقا شیره این چه کاریه پاشو بدوییم ورزش کنیم شاد باشیم شیره می پره می خورش! گرگ و روباه می گن چرا خوردیش؟ این که حرف بدی نزد! شیره می گه نه بابا این پدر سگ هرروز اکس می زنه می یاد مارو می دوونه!!






مرد داشته کتاب میخونده دستشم تو ش....ر....ت زنش بوده.زنش میگه میخوای بکنیم؟مرده میگه پَ نه پَ گذاشتم دستم خیس بشه کتابو ورق بزنم






شب امتحان خوابگاه دخترا :

چهار بار دوره کردم ..میفهمی چهاربار.. نتونستم دوره پنجمو بزنم!

مهناز جون اون کتابو بده به من(صدای هق هق و گریه)


شب امتحان خوابگاه پسرا:

( ساعت ۲ نیمه شب همراه با دود قلیون ) بوزینه مگه بهت نمیگم رد بده! شاهش دست من بود






تو مترو جا نبوده ترکه دستشو میذاره رو س...ی...ن...ه های یه زنه 

زنه میگه آقا دستتو بذار یه جای دیگه ترکه میگه میخوام ولی روم نمیشه!!!!!!






-مامان، اجازه هست ابروهامو بر دارم؟

-مامان: نه

-مامان، اجازه هست موهامو زیتونی کنم؟

-مامان: نه

-مامان، اجازه هست تونیک صورتی بپوشم؟

.........-مامان: نه

-مامان، اجازه هست مثل باربی آرایش کنم؟

-مامان: نه

-مامااااان یعنی چی من 18 سالم شده ها

.

.

.

-مامان: اَاّه سیاوش، خفه میشی؟یا خفت کنم؟






میدونی س...ی....ن...ه ی خانم ها چقدر کلسیم داره ؟؟!!!

آنقدر که با خوردنش نرم ترین جای مردها سفت میشه ...






دوست دخترم به هوای سینما خونواده رو پیچوند اومد خونه پیش من بعد یک ساعت باباش زنگ زد به موبایلش گفت

بیا خونه مهمون اومده مامانت دست تنهاست

این هم گفت :

ده دقیقه دیگه میام ولی نرفت .

چند دفعه باباش زنگ زد اینم هر دفعه میگفت ده دقیقه دیگه میام یه ربع دیگه میام. هنوز تو سینمام الان تو تاکسیم و ازین حرفا .

... دفعه آخر باباش خیلی شاکی شد اینم ترسید گفت :

بابا بخدا الان دارم لباسامو میپوشم واقعا 5 دقیقه دیگه خونه ام








دختره ميره پيش آخوند محلشون، ميگه: من گناه كردم!

آخونده ميگه: چيكار كردي؟

دختره ميگه: من به يك مرد گفتم ...س عمت! 

آخونده ميگه: آخه براي چي؟

دختره ميگه: آخه دستشو گذاشته بود رو پام.

آخونده دستشو ميگذاره رو پاي دختره، ميگه: اينطوري؟

دختره ميگه: آره. 

آخونده ميگه: آخه آدم كه واسه همچين كاري به كسي نميگه ... س عمت!

دختره ميگه: آخه بعد اون يكي دستشو گذاشت رو س...ي...ن....ه ام... 

آخونده دستشو ميگذاره رو س....ي....ن...ه هاي دختره، ميگه: اينجوري؟

دختره ميگه: آره.. 

آخونده ميگه: ولي آخه اينم دليل نميشه كه آدم به بنده خداوند بگه ... س عمت!

دختره ميگه: آخه بعد لباسامو درآورد... 

آخونده لباساي دختره رو در مياره، ميگه: اينجوري؟

دختره ميگه: آره... 

آخونده ميگه: واسه اينكار هم آدم به برادر دينيش نميگه ... س عمت!

دختره ميگه: آخه بعد اونكاري كه تو ده فرمان، خداوند ممنوع كرده زن و مرد نامحرم با هم بكنند رو با من كرد! آخونده ميگيره ترتيب دختره رو ميده، ميگه: اين ريختي؟!

دختره ميگه: بعله....

باز آخونده ميگه: ولي آخه اين هم دليل نميشه كه آدم به يكي از اشرف هاي مخلوقات بگه ... س عمت!

دختره ميگه: ولي، آخه طرف ايدز داشت! 

آخونده ميگه: اي ... س عمش








مسافرکش بدون مسافر داشته می رفته، کنار خیابون یه مسافر مرد با قیافه ی مذهبی می بینه کنار می زنه سوارش می کنه. مسافر روی صندلی جلو می نشینه. یه دقیقه بعد مسافر از راننده تاکسی می پرسه: آقا منو می شناسی؟ راننده می گه: نه…

راننده واسه یه مسافر خانم که دست تکون می داده نگه می داره و خانمه عقب می نشینه. مسافر مرد دوباره از راننده می پرسه: منو می شناسی؟ راننده می گه: نه. شما؟ مسافر مرد می گه: من عزرائیلم. راننده می گه: برو بابا! اُسکول گیر آوردی؟ یهو خانمه از عقب به راننده می گه : ببخشید آقا شما دارین با کی حرف می زنین؟ راننده تا اینو می شنوه ترمز می زنه و از ترس فرار می کنه…

بعد زنه و مرده با هم ماشین رو می دزدند





رفتم داروخونه میگم پماد ضد خارش میخوام، یارو زیر لب میگه نیگا جوونای این مملکت حال ندارن خودشونو بخارونن







حکایت موسی به زبان لُری:


وچون موسی در گریز از فرعون به نیل رسید خداوند فرمود موسا واسا.

اما موسا نواسا!

خداوند فرمود موسا هو نیله خیلی قیله (گوده) واسا!

اما موسا نواسا! و چنین بودکه نیل را فرمان آمد ای نیل تو واسا موسا لره وانیسه!!





ترکه 6 تامرغ و1خروس داشت دید هر روزخروس لاغر میشه!یه خروس کمکی اورد اماخروس بازلاغرشد صاحبش گفت:چه مرگته؟ گفت: 6 تاج...ن...د...ه کم بود یه ک...و..ن....ی هم اورد

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
har hafte 1 aks jadid
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    ایا سایت ما خوبه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 61
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 16
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 34
  • بازدید امروز : 19
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19
  • بازدید ماه : 102
  • بازدید سال : 580
  • بازدید کلی : 11,116