loading...
سرگرمی وطنز
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
ترول 0 83 mahbod
جوک 0 79 mahbod
پ ن پ 0 79 mahbod
admin بازدید : 116 چهارشنبه 03 آبان 1391 نظرات (0)

جوک های قزوینی

قزوینیه خیلی بچه باز بوده، فك و فامیل میگن زنش بدیم بلكن درست شه. خلاصه براش یك زنه خوشگل می گیرند. شب اول كه میره با خانوم تو حجله، وقتی لباساشون رو در میارند، ‌یهو قزوینیه همین جور خشكش می زنه. زنه می پرسه: چی شده؟ حالت خوبه؟ قزوینیه سرشو تكون میده، میگه: بالام جان! این کونی كه تو داری، داداشت دیگه چه کونی باید داشته باشه!!

 قزوینیه میاد تهران بواسیرشو عمل میكنه، بعد میره شركت بیمه كه پولشو بگیره، اونجا بهش میگن چون شما تو قزوین بیمه هستید، باید برید همونجا پولتون رو بگیرید. خلاصه قزوینیه هم برمیگرده قزوین، میره شركت بیمه میگه: بالام جان من تهران عمل جراحی داشتم، گفتن بیام اینجا پولمو بگیرم. مسوول اونجا ازش میپرسه: شما كجاتون رو عمل كردین؟ قزوینیه میگه: بواسیرم رو. یارو میگه: اِهكی! بالام جان بیمه كه پول عمل زیبایی رو نمیده!!!

  قزوینیه یه بچه خشگل بلند كرده بوده، پای معامله كه میرسن قزوینه میگه: ببین بالام جان، اگه بزاری توش بزارم 50 تومن بت میدم اگر هم بزاری لاش بزارم 100 تومن بت میدم. بچهه هم پیش خودش میگه: عجب نرخ خوبیه! بزار یه لاپا بهش بدیم 100 تومن كاسب بشیم. خلاصه تا وارد عمل میشن قزوینیه امونش نمیده و تا دسته می کنه تو ماتحت بچه مردم! پسره هم بدبخت با هزار مكافات خودشو میكشه بالا میگه: خوار...سده مگه قرار نبود لا پام بذاری؟! پس چرا کردی توش؟! قزوینیه میگه: بالام جان به جون تو دست كردم تو جیبم دیدم 50 تومن بیشتر ندارم!!!

   یه بابایی چِكِش تو قزوین برمی گرده میفته زندون، با خودش میگه الان اینا ترتیب ما رو میدن، بگذار یكم خالی ببندیم،‌ بلكن بترسند. شروع می كنه میگه: آره من دو نفر رو خفه كردم، تو یك درگیری سه تا پلیس كشتم، شیش تا بی معرفت رو تو یك شب كاردی كردم، همین دیروز هم یك نالوطی رو با ساطور كشتم! یارو قزوینیه بهش میگه: ‌بالام جان تو ما رو هم كشتی!!!

 تو اروپا از قزوینیه می‌پرسند: ببینم قزوین كجاست؟ میگه: چیه؟ اگه کونت میخاره، همینجاست!

  قزوینیه میره مسجد وقتی می رن رکوع سکته می کنه

 قزوینیه تو یك كوچه خلوت یك پسر خوشگل میبینه، میره جلو دست میكشه به سرش، میگه: بالام جان اسمت چیه؟ یهو بابای پسره از تو حیاط داد میزنه: اسمش حمیده، كان هم نمیده!!!

   شعر و آهنگ عروسی در قزوین: " عزیزم بگو برمیگردی!!"

یك بابایی پسرش تو قزوین گم میشه، میره پاسگاه گذارش میده. بهش میگن خوب مشخصات پسرتون چیه؟ میگه: هشت سالشه، تپله، موهاش بوره، چشاش آبیه، یك شلوار كوتاه هم پاشه. یارو افسره تو میكروفون میگه: به كلیه واحدها، برادرا توجه كنن، یه تیكه باحال گم شده.

 

پس از اعلام منفی بودن نتیجه آزمایش ایدز بهروز  موجی از شادی قزوین را فرا گرفت

 

 اگر نماز گذار بداند که چقدر از رحمت الهی او را فرا گرفته هرگز سر از سجده بر نمی دارد ( بسیج قزوین )

 

یارو میره قزوین و بر میگرده. ازش می‌پرسند: چی شد، بلایی سرت نیومد؟ كاریت نكردن؟ میگه: نه بابا خیلی هم خوب بود. ما رو بردن خونشون، بهمون غذا دادن، شب هم با هم نشستیم عرق خوردیم و خلاصه خیلی هم حال داد. بهش میگن: بابا خوب فكر كن ببین كاری باهات نكردن؟ یارو دوباره میگه: نه والله، هیچی نشد، من كه چیزی یادم نمیاد... آهان! فقط یك چیزیو من آخر نفهمیدم، من همیشه وقتی عرق میخوردم فردا صبحش سرم درد می‌گرفت، این دفعه نمیدونم چرا فرداش كونم درد می‌كرد

یه بابایی چکش تو قزوین برمی‌گرده میفته زندون، با خودش میگه الان اینا ترتیب ما رو میدن، بگذار یکم خالی ببندیم،‌ بلکن بترسندشروع می‌کنه میگه: آره من دو نفر رو خفه کردم، تو یک درگیری سه تا پلیس کشتم، شیش تا بی معرفت رو تو یک شب کاردی کردم، همین دیروز هم یک نالوطی رو با ساطور کشتمیارو قزوینیه بهش میگه: ‌بالام جان تو ما رو هم کشتی!

توی قزوین داشتن در مورد انتخابات مجلس گزارش تهیه میکردن یارو گزارشگر از یه پیرمرد بازاری میپرسه: به نظر شما با صلاحیت ترین کاندید این دوره کیه؟ حاج آقا میگه: والا بالام جان این روزا هر علف بچه ای مدعیه که کان دیده! ولی خدا وکیلی هیشکی تو کل قزوین قدر این حسین آقا آمپول زن کان ندیده!!!!

 تو پلیس راه اتوبان قزوین یه کامیون رو نگه میدارن.میبینن شیشه سمت راننده بازه یه کونم ازش بیرونه!! خلاصه میرن جلو به راننده میتوپن که: مرتیکه فلان فلان شده.این چه وضع افتضاحیه!!! قزوینیه با تعجب میگه: کدام وضع بالام جان؟! مامورا شاکی میشن میگن خودتو به نفهمی نزن.این چیه از شیشه اومده بیرون؟!! قزوینیه میگه: شما هم منو ترسوندین! بالام جان این کان بچست!! گذاشتم تو راه تگری بشه بره قزوین بزنم!!!!!!!

زنه یه قزوینی میره پیش دکتر و میگه :آقای دکتر خسته شدم ..شوهرم همیشه از عقب منو میکنه
دکتره میگه : این دفعه بگو حامله هستم و از عقب نمیشه شب زنه به قزوینیه میگه : از عقب نمیشه .. حامله ام . قزوینی هم میگه خب از جلو میکنم .بعد از نیم ساعت قزوینیه شاکی میگه :بالام جان ... پس کون این بچه کو؟

admin بازدید : 1716 چهارشنبه 03 آبان 1391 نظرات (0)

جک های قزوینی

يه روز يه ياروكفتر بازه ميشنوه تو قزوين كفتري هستش كه با يه بال پرواز ميكنه ميره و اونو ميخره ميبره شهر ، خودشون ولي ميبينه كفتره بادو بال پرواز ميكنه شاكي ميشه برميگرده قزوين پيش فروشندش ميگه عوضي ، اين كه درست پرواز ميكنه !!! يارو ميگه بالام جان اينجا گزوينه و اين كفترم از ترس كونش يه بالشو ، ميگيره در كونش و پرواز ميكنه .
 قزوینیه بن لادن رو پیدا می کنه می ره به بوش می گه: من بن لادن رو بهتون می دم ولی به جاش شماهم باید این پسره تو تایتانیک رو به من بدین
 ملت به آمریکا پشت می کنن..قزوینی ها میرن اقامت دایم آمریکا می گیرن
 دعای قزوینی: خودم پشتت . خدا پناهت
میدونی کی قزوین خالی از سکنه میشه؟؟!!فصل شالیکاری در رشت !!!!!!!!!!
 قزوينيها به برادر زن ميگن: اشانتيون ازدواج.
 يه روز يه معلم قزويني به شاگرد خود مي گه تو درس كه نمي خوني باغ هم كه نمي ايي من نمي دونم تو چه طور تو ميخواهي قبول شوي؟
 به قزوينيه ميگن قزوين كجاست ميگه اگه اراده كني همين جا
 سه تا قزويني ميرن حموم عمومي بعد يک ساعت ميگزره نميان بيرون ، دو ساعت ميگزره نميان بيرون ...همينجوري سه ساعت ، چهار ساعت ، پنج ساعت ميشه صاحب حموم شک ميکنه ميره ببينه چه خبره !ميره ميبينه صابون قزوينيا افتاده بوده زمين هيچ کدوم جرات برداشتنش و نداشتن
 يه روز تو صف نانوايی در قزوين دست نفر اول ميره تو پريز برق تا ته صف همه ميميرن
 يه نفر يه قزوينيه رو ميبينه ميره جلو و كلي باهاش احوال پرسي ميكنه اما قزوینیه زیاد تحویلش نمیگیره. بعد كه ميره، قزوينيه برميگيرده از پشت بهش نگاه ميكنه ميگه : رضا تويي؟ ببخشيد كه نشناختمت .
 قزوينه عروسيش بود ، توي كارت عروسي مي نويسه : همراه داشتن بچه الزامي است
 از يك قزويني مي پرسند چرا هنوز ازدواج نكردي؟ميگه چون هنوز برادر زن مورد علاقمو پيدا نكردم
 يه روز يه قزويني زنگ خونشو پايين در نصب مي كنه يه تابلو مي زنه:لعنت به هر كس كه با پا زنگ بزنه
 به خاطر رفاه حال نماز گذاران قزويني جا نماز با آينه بغل توزيع شد
 ميدونيد به فرمانده قزوين‌هاچي ميگن ارباب حلقه‌ها
 قزوینیه تو خواستگاری جواب رد می شنوه، رو کون داداش عروس اسید می پاشه
 پیامگیر موبایل قزوینی : الان دستم بنده ببم جان. اگه پسری پیغام بذار . اگه دختری برو وگرنه می یام داداشتو……..
 دو تا ریاضی دان قزوینی داشتن کوناشونو به هم می مالیدن می گن چه کار می کنید می گن مخرج مشترک می گیریم
 شاطر میگه نون تموم شد ...........قزوینیه می گه: تموم شد که شد .....چرا صف رو به هم می زنین
 می دونی یکی از باستانی ترین شهرهایه دنیا قزوینه!!! میدونی چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چون شورت فرعون اون جا پیدا کردن
 جرج بوش دعوت میکنن قزوین وقتی مییاد مردم میریزن توی خیابان شعار میدن: دسته گل محمدی بچه گیات میومدی
   به قزوینیه می گن چه اهنگی دوست داری؟ می گه اون اهنگ معین که می گه. پشتت رو کردی بر من بگو مگو نداره
 قزوینی زنگ میزنه مسابقه مهتاب میگه : اخه نامردا پشت عکسم نشون بدید بذارید ما هم ببریم.
 آهنگ های مورد علاقه قزوینی هاو خواننده های محبوب آنها: ۱)فرشید امین به خاطر شعر عزیزم بگو بر می گردی. ۲)هایده به خاطر شعر کبوتر بچه کرده کاش بودی و می دیدی.
 محبوبيات قزوين: 1)محبوبترين خواننده: حامدحاکان 2)محبوبترين مکان:دُکان 3)محبوبترين ماشين: پيکان 4)محبوبترين فوتبالست: اّليور کان 5)محبوبترين سازمان: حمايت از کودکان 6)محبوبترين شهر: اردکان 7)محبوبترين حيوان: پليکان
قزوينييه با شوق و ذوق مي ره يه چايي تبرک ميخره تا درش باز مي کنه مي گه پس حميدش کو.!؟...............
يك روز يك نفرميره كنارزندان ميبينه كه دوسربازخم شده اند ازشون مي پرسه براي چه خم شده ايد مي گويند يك زنداني قزويني اززندان فراركرده برايش تله گذاشته ايم.
قزوینی با پسرش تو قبرستون میرفتن یه چیزيو می بینه ماچ می کنه میذاره کنار! پسره میگه بابا نون بود؟ میگه نه استخون کون بود!!!
 قزوينه به زنش ميگه بيا حرفاي عاشقونه بزنيم . خانومش ميگه اوكي اول تو شروع كن.......قزوينيه: داداشت خوبه عزيزم؟

جک

admin بازدید : 87 چهارشنبه 03 آبان 1391 نظرات (0)

یارو همش لباس مشکی می پوشیده دوستاش بهش میگن چرا همش مشکی می پوشی؟
میگه : آخه من ختم روزگارم!!!

جک

admin بازدید : 69 سه شنبه 02 آبان 1391 نظرات (0)

اینم دغدغه ی جدید دخترا ...
ماه رمضون ، ماه مهمونی خداست ! وای حالا من چی بپوشم ؟

.

.

خدایا تو این ماه رمضونیه که ما گناه نمیکنیم ، این دوتا فرشته رو شونه هامونم بیکارن ...
قربونت بگو یکم شونه هامو بمالونن ، مرسی !

.

.

امروزو پیشواز رفتم و روزه خوردم که ایشالا از فردا یک ماه روزه بخورم !

.

.

خدایا راضی نیستیم توی این گرونی یک ماه مهمونت باشیم !
اگه اجازه بدی یه موقع دیگه مزاحم بشیم ...

.

.

به مادر بزرگم میگم تا حالا ماه رمضون رو تو بهار دیدی ؟ میگه آره بابا یادمه ...
بعد بهش میگم عید رو هم تا حالا تو تابستون دیدی ؟
میگه : ای ... یه چیزایی یادم میاد ولی خیلی وقت پیشا بود !!!

 

.

.

آخ ترکیدم ...
هیچی نگو دارم منفجر میشم ...
(اولین جمله بعد از افطار)
.
.
درسته که ما روزه نمیگیریم ولی دیگه اینقدر هم کافر نیستیم که اگه واسه افطاری جایی دعوت شدیم نریم !
.
.
روزه داران گرامی ، لطفا یک لیوان آب هویج بستنی را تصور بفرمایید ...
عرض دیگه ای ندارم ، موفق و موید باشید !
.
.
به یارو میگن سحر صدات کنیم میگه مگه اصغر چه شه ؟
.
.
نوستالژی دهه شصتیا : روزه کله گنجیشکی !
.
.
روزه داران عزیز ، توجه فرمایید :
تا پایان ماه مبارک رمضان فقط 29 روز باقی است !
.
.
ماه رمضان بر تو ای دوست گلم که دم افطاری تخته گاز داری میری خونه مبارک باد !
.
.
خدایا ! توی این گرونی ، اصلا توقع نداشتیم و راضی نبودیم که مهمونی بگیری !
.
.
اونایی که میرن مهمونیه خدا واسه ماهم که جای دیگه دعوتیم خوراکی بردارن !
.
.
درسته در رحمت همیشه بازه  ولی تو همین جور سرتو پایین ننداز برو تو ، یه در بزن !

.

admin بازدید : 88 سه شنبه 02 آبان 1391 نظرات (0)

به رفیقم میگم گوشیمو جا گذاشتم خونه گوشیتو چند لحظه بده، میگه میخوای زنگ بزنی؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام ببینم کلیپ خانوادگی جدید چی داری تو گوشیت !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عکس برادرزاده هامو نشون دوستم دادم با مامانشون. برگشته میگه ااِاا داداشت زنم داره؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اینارو تو قرعه کشی بانک برنده شده …

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب ساعت ۱۱ اومدم خونه بابام آیفونو برداشته میگه میای بالا؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ آشغالا رو که میاری پایین ماهیانه منم بیار !!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده ۴ لیتری تکون میدیم ! طرف اومده میگه بنزین تمام کردین ؟
میگیم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ میگیم هورا ! ما هم از این دبـــّه ها داریم !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه: شمام عسل میخواین!؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم!! 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو خیابون کفتر رو سر دوستم طرح زد! بعد دست میکشه سرش میگه ااااااااه کفتر بود ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ پری دریایی بود بوس فرستاد! 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به یارو میگم قالپاق ریو دارین؟ می پرسه ماشینت ریو هست ؟!؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ لامبورگینیِه قالپاق ریو میندازم یه وقت ریا نشه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو بانک واسه یه پیرزنه داشتم فیش پر میکردم ازش میپرسم شماره تلفن می گه می خای تو فیش بنویسی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهات شبا با هم تلفنی صحبت داشته باشم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

از خواب بیدار شدم بابام اومده میگه بیدار شدی ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خوابم خودمو زدم به بیداری !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

admin بازدید : 82 سه شنبه 02 آبان 1391 نظرات (0)

-1دو نفر در طول مهماني كنار هم نشسته بودند و يك كلمه هم با هم حرف نزدند. پس از دو ساعت يكي از آنها به ديگري گفت: پيشنهاد مي‏كنم حالا در مورد موضوع ديگري سكوت كنيم!


-2 به غضنفر گفتند: ۱۷ شهريور چه روزيه؟ کمی فکر کرد و گفت: فکر می کنم ۱۵ خرداد باشه!


-3 �غضنفر دو تا بلوك سيماني رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته مي‌برده بالاي ساختمون. صاحب‌كارش بهش ميگه: تو كه فرقون داري،‌ چرا اينا رو ميگذاري رو كولت؟! غضنفر ميگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذيت مي‌كرد!


-4 اصفهانيه موز می‌خوره معده‌اش تعجب می کنه !


-5 بهمن و علی(اصفهانی) سرباز بودن. بهمن ميميره، علی ميره برای خانواده بهمن تلگراف بزنه که بهمن مرده. مسئول تلگراف‌خونه می‌گه: هر کلمه هزار تومان، برای تاريخ و امضا هم پول نمی‌گيريم. علی می‌گه بنويس: بهمن تير خرداد مرداد !


-6 غضنفر عقب عقب راه ميرفته، ازش ميپرسند: چرا اينجوري راه ميري؟ ميگه:آخه بچه‌ها ميگن از پشت شبيه آلن دلوني!


-7 به غضنفر ميگن چرا زن نميگيري؟ ميگه: اي بابا، كي مياد زنش رو بده به ما؟!


-8 باباهه (حواسش نبوده که کلاهش سرشه) به بچه‌اش می‌گه برو کلاه منو بيار. بچه می‌گه: بابا کلاهت که رو سرته! باباهه می‌گه: اه...پس...نمی‌خواد بری بياريش!


-9 آرنولد ميره آبادان، همون شب اول آبادانيه تو خيابون بهش گير ميده كه: ولك تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خيابون ديدي بهم سلام كن! خلاصه اونقدر التماس ميكنه، تا آخر آرنولد قبول ميكنه. فرداش آبادانيه داشته با دو سه تا از رفيقاش تو خيابون ‌چرخ ميزده، يهو ارنولد مياد ميگه: سلام عبود! آبادانيه ميگه: اَاه‌ه‌ ... باز اين سيريش اومد!


-10 از يه امريكايي و يه آفريقايي و يه ايراني می پرسن: نظرتون راجع به کوپن گوشت چيه؟آمريکايي می‌گه: کوپن چيه؟ آفريقايي مي‌گه: گوشت چيه؟ ايرانيه مي‌گه: نظر چيه؟!


-11 غضنفر يه نفر رو تو خيابون ديد و پرسيد: شما علي پسر ممدآقا پاسبان نيستي كه توي ابهر سر كوچه چراغي مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ غضنفر گفت: ببخشيد! عوضي گرفتم.


-12 مرد: بازهم كه پارچه خريدي؟ زن: مي‏خوام برات دستمال بدوزم. مرد: اين كه چهار متر پارچه است؟ زن با بقيه‏اش هم براي خودم يه پيرهن مي‏دوزم.


-13 جواد عطسه كرد. بهش گفتند: عافيت باشه. گفت: يه بار ديگه زرت و پرت كني مي‏زنم پك و پوز تو خورد مي‏كنم.


-14 لره داشته پشت بوم خونش رو آسفالت ميكرده،‌ آسفالت زياد مياره،‌ سرعت گير ميذاره!


-15 معلم: الفباي فارسي رو بگو ببينم. شاگرد: الف � ب � پ � ت � ث � چهار � پنج � شش � هفت... معلم: الفباي انگليسي رو بگو ببينم. شاگرد: ا � بي � سي � چهل � پنجاه � شصت � هفتاد... معلم: الفباي يوناني رو بگو ببينم. شاگرد: آلفا � بتا � ستا � چهارتا � پنج‌تا ... معلم: نخواستم بابا يه شعر بگو. شاگرد: نابرده رنج گنج � پنج � شش � هفت...


-16 تركه مي‌رسه، مي‌خورنش.


-17 دوتا پسر حوصله‌شان سر رفته بود. يكي از آنها گفت: بيا شير يا خط بيندازيم. اگر شير شد ميريم دوچرخه سواري، اگر خط شد ميريم ماهواره نگاه مي‌كنيم و اگر سكه روي لبه‌اش ايستاد ميريم درس مي‌خونيم!


-18 تركه خبر داغ مي‌شنود، گوشش مي‌سوزد!


-19 موشه وارد داروخانه شد و گفت: آقا مرگ من داريد؟


-20 تركه چهار تا قالب صابون مي‌خوره تا به مرز خودكفايي برسه!


-21 تركه نبض بيمار را گرفت و گفت: نمي‌دانم مريض مرده يا ساعت من خوابيده!


-22 در نيويورك خانم مستر اسميت رفت پيش وكيل دادگستري و گفت: من مي‌خوام از شوهرم طلاق بگيرم. وكيل گفت: بسيار خوب، مانعي ندارد... فعلا دوهزار دلار بدهيد تا ترتيب كارتان را بدهيم. خانم گفت: زكي! 500 دلار مي‌گيرند كه او را بكشند، چرا دو هزار دلار بدهم؟


-23 تركه عينكش را دور دستش چرخاند و بعد به چشمش زد، سرش گيج رفت، نزديك بود بيفته!


-24 ببينم، داداش شما چيكاره است؟ راننده است، �روي� ماشين بابام كار مي‌كنه، داداش شما چطور؟ داداش من مكانيكه، �زير� ماشين مردم كار مي‌كنه!


-25وقتي زنت خونه نيست چه كار مي‌كني؟ استراحت. وقتي هست چي؟ استقامت!


-26تركه مي‌خوره زمين، كمونه مي‌كنه بعدش تو كلانتري مي‌گه: من رضايت نمي‌دهم!


-27يه تركه سرشو قيرگوني كرده بود، ميگن چرا اينجوري كردي؟ ميگه: بيني‌ام چكه مي‌كرد!


-28روزي راننده كاميون به يك پيچ رسيد، دولا شد آن را برداشت!


-29تركه مي‌ره سيگار فروشي: آقا سيگار برگ دارين؟ خير. پس يك بسته كوبيده بدين!


-30راستي فهميدي ديشب خانه ما دزد آمد و الان دزده تو بيمارستانه؟ نه مگه چطور شد؟ هيچي، زنم فكر كرد، كه دير اومدم خونه!


-31سه نفر به جزيره آدم‌خوارها رفتند. آدمخوارها آنها را گرفتند و در ديگ آب جوش انداختند. كمي بعد در اولين ديگ را برداشتند ديدند اولي از ترس مرده. در ديگ دومي را برداشتند ديدند از ترس بيهوش شده. در ديگ سوم را برداشتند، تركه كه توي ديگ بود، در حالي كه بدنش را مالش مي‌داد گفت: ببخشيد روشور داريد؟


-32معتادي كه در حال كشيدن سيگار بود، مي‌گويد: يه ژمين لرژه هم نمياد كه خاكشتر شيگارم بيفته!


-33 بچه‌اي از پدرس پرسيد: فرق تفنگ و مسلسل چيست؟ پدرش جواب داد: پسرم وقتي من و مادرت حرف مي‌زنيم بيا گوش كن. آن وقت مي‌فهمي فرقش چيه!


-34 مردي در خانه‌اي مي‌رود و از پسر صاحبخانه طلب آب مي‌كند. پسر كاسه‌اي پر از آب آورده، به دست مرد مي‌دهد. ناگهان كاسه از دست مرد مي‌افتد و مي‌شكند. مرد خجل و شرمنده شروع به عذرخواهي مي‌كند. پسرك هم براي اينكه دل او را به دست آورد مي‌گويد: عيب نداره، به بابام مي‌گم يه كاسه ديگه واسه سگمون بخره!


-35 رئيس: خجالت نمي‌كشي تو اداره داري جدول حل مي‌كني؟ كارمند: چكار كنيم قربان، اين سروصداي ماشينها كه نمي‌ذاره آدم بخوابه!


-40 مرد خسيسي كه سي سال قبل از يك فروشگاه كفشي خريده بود، دوباره وارد همان مغازه شد و گفت: ما باز آمديم!


-41 دو ديوانه با هم گفتگو مي‌كردند. اولي: اگر گفتي فرق كلاغ چيه؟ دومي: خوب معلومه! اين بالش از اون بالش مساوي‌تره!


-38 چرا با جوراب خوابيدي؟ آخه اينطوري راحت‌تر مي‌خوابم! واسه چي؟ واسه اينكه ديشب با كفش خوابيدم، خوابم نبرد!


-39 اولي به دومي: آن دو نفر را مي‌بيني؟ ده سال است كه ازدواج كرده‌اند و به قدري يكديگر را دوست دارند كه آدم فكر مي‌كند اصلا ازدواجي بين‌شان صورت نگرفته است!


-36 تركه تي‌شرت تايتانيك مي‌پوشه، مي‌ره دريا غرق مي‌شه!


-37 شنيدم مادرت به رحمت خدا رفته؟ آره! مگه بيماريش چي بود؟ سرماخوردگي. يعني بر اثر سرماخوردگي فوت كرد؟ آره، آخه وسط خيابون يهو عطسه‌اش ميگيره، تا مي‌ايسته عطسه كنه يه ماشين بهش مي‌زنه!


-42 مشتري: آقا چرا ديگه مي‌خواهي توي حلقم را كيسه بكشي؟ دلاك: آخه خودتون گفتين گلوتون چرك كرده!


-43 زن: من بر خلاف تو هميشه موقع شنا سرم از آب بيرونه. شوهر: آخه عزيزم، چيز سبك هميشه روي آب مي‌مونه!


-44 احمق كسي است كه به همه چيز اطمينان كامل داشته باشد. مطمئني؟ صددرصد!


-45 پسر كوچولو رو به مادرش كرد و گفت: من نمي‌دانم چرا شب‌ها كه دلم نمي‌خواهد بخوابم به زور مرا مي‌فرستي بخوابم ولي صبح‌ها كه دلم نمي‌خواهد از خواب بيدار شوم به زور مرا بيدار مي‌كني؟


-46 صاحبخانه: هر وقت مي‌گويم اجاره را بده، مي‌گويي: بگذار حقوق بگيرم، پس كي حقوق مي‌گيري؟ مستاجر: هر وقت كه استخدام شدم!


-47 تركه كنار يه چاهي وايساده بوده، هي ميگفته:‌ سيزده،..سيزده،..سيزده.. يكي از اونجا رد ميشده، مي‌پرسه: ببخشيد قربان، مي‌تونم بپرسم داريد چيكار مي‌كنيد؟ تركه يقه يارو رو ميگيره، پرتش مي‌كنه تو چاه، ميگه: چهارده،...چهارده،...چهارده!


-48 ديوانه اولي: ببينم، مگه تو كري كه جواب سلام منو نمي‌دي؟! ديوانه دومي: نه اون احمد داداشمه كه كره، من لالم!


-49 مرد: قسم مي‌خوري كه منو به خاطر پولهايم دوست نداري؟ زن: هزارتومن بده تا قسم بخورم!


-50 اردبيل زلزله مياد،‌ تركه زنگ ميزنه مسئوليتش رو بر عهده ميگيره!


-51 به تركه ميگن: چند تا حيوون نام ببر كه پرواز كنه. ميگه:‌ كبوتر، كلاغ، خر! بهش ميگن: بابا خر كه پرواز نميكنه! ميگه: بابا خره ديگه، يهو ديدي پرواز كرد!


-52 تركه از يكي ميپرسه قبله كدوم طرفه؟! يارو نشونش ميده، تركه ميگه:‌ بايد خيلي برم؟!


-53 آمريكاييه داشته تو رودخونه غرق ميشده،‌ هي داد ميزده: help me, hellllp! تركه از اونجا رد ميشده ميگه:‌ احمق جون اگه جاي كلاس زبان كلاس شنا رفته بودي الان غرق نميشدي!


-54 تمساحه ميره گدايي،‌ ميگه:‌به من بدبختِ مارمولك كمك كنيد!


-55 تركه سربازيش تموم ميشه، وقتي كارت پايان خدمتشو بهش ميدن، نگاه ميكنه ميگه: ‌اي بابا، من كه ازينا چهارتا دارم!


-56 تركه يه بسته هزار تومني ميشمره، 250 تومن كم مياره!


-57 تركه ميگن خيلي آقايي. ميگه: ما بيشتر!


-58 تركه ميره خواستگاري، مادر- پدر دختره بهش جواب رد ميدن، ميگن دختر ما داره درس ميخونه. تركه ميگه: ايشكال نداره، من ميرم دو ساعت ديگه برميگردم


-59 از تركه مي‌پرسن: بلدي پيانو بزني؟! ميگه: نه. ولي يه داداش دارم... اونم نه!


-60 يك بابايي يه ماهي تو پاكت دستش بوده، رفيقش ميبيندش، ازش مي‌پرسه: جريان ‌اين ماهيه چيه؟ ميگه: ‌دارم براي شام مي‌برمش خونه. ماهيه ميگه: مرسي من شام خوردم، منو ببر سينما!


-61 به تركه ميگن چي شد ترك شدي؟! ميگه:‌ والله من اولش كه ترك نبودم، ‌تو بيمارستان با يه بچه ترك عوض شدم!


-62 تركه تو اتوبوس يه دختره خوشگل رو ميبينه،‌ پياده كه ميشه شماره اتوبوس رو بر ميداره!


-63 تركه چراغ جادو پيدا ميكنه، دست ميكشه روش غولش در مياد ميگه: ‌دو تا آرزو بكن. تركه ميگه: يه نوشابه خنك ميخوام كه هيچ وقت تموم نشه. غوله بهش ميده، تركه يكم ميخوره ميگه: ‌به به! چقدر خنكه! يكي ديگه هم بده!


-64 تركه مياد تهران،‌ يه دختر خوشگل ميبينه،‌ بهش ميگه:‌ خانم اين دوست دختر كه ميگن شمايين؟!


-65 تركه زنگ ميزنه 118، ميگه: ببخشيد شماره تلفن غضنفر رو دارين؟! يارو ميگه: نه. تركه ميگه: پس من ميخونم يادداشت كنين!


-66 تركه مجري مسابقه بيست سوالي ميشه، يارو ازش ميپرسه، جانداره؟ ميگه: نه. ميپرسه: تو جيب جا ميشه؟ تركه كلي فكر ميكنه، بعد ميگه:‌ تو جيب جا ميشه اما اگه تو جيبت بريزي، جيبت ماستي ميشه!


-67 تركه ميره حرم امام رضا، ميگه:‌ امام رضا قربونت برم، تو كه ضامن آهو شدي، ضامن من يابو هم بشو!


-68 تركه پسرش رو ميفرسته ژيمناستيك، بعد از يه مدتي ميبينه پسرش روز به روز جاي اينكه پيشرفت كنه هي داره پسرفت مي‌كنه. يك روز ميره سر جلسه تمرينشون ببينه چه خبره، ميبينه از بچش به عنوان خرك استفاده مي‌كنند!


-69 تركه ميخواسته به فلسطينيا كمك كنه، براشون سنگ پست ميكنه!


-70 تركه مرده شور بوده، بعد از يه مدتي ميگيرنش دهنش رو سرويس ميكنن. رفيقاش ميپرسن بابا مگه اين بيچاره چي كار كرده بود؟ ميگن: اين پدرسوخته سوالاي شب اول قبر رو تكثير كرده بود بين مرده‌ها تقسيم مي‌كرد!


-71 يه روز به يه اسكلت ميگن يه شعر بخون! ميگه: تپلويم تپلو! صورتم مثله هلو!


-72 از تركه ميپرسن شما همتون اينقدر ساده اين؟ ميگه: نه بابا، راه‌راهمون تو آفريقاست!


-73 تركه سوار اتوبوس ميشه، ميره يك گوشه واميسته. راننده بهش ميگه: آقا اين همه صندلي خالي، چرا نميشيني؟ تركه ميگه: حالا صبر كن، دو دقيقه ديگه همين يك ذره جا هم پيدا نميشه!


-74 تركه ميپرسن شما تهراني هستين؟ ميگه: نه چشماتون قشنگ ميبينه


-75 تركه تو مانور شركت ميكنه، اسير ميشه!


-76 تركه ميره مغازه ميگه: آقا يه بيسكويت خوب بدين. بقاله ميگه: ساقه طلايي خوبه؟ تركه ميگه نه. ميگه: ويفر خوبه؟ ميگه نه . ميگه گرجي خوبه؟ ميگه نه. ميگه: مادر خوبه؟ تركه ميگه: قربان شما، دست بوسن!


-77 تركه بچش نميخوابيده، بهش ژل ميزنه!


-78 يه رو ز به يه تركه ميگن با بنزين جمله بساز. ميگه: خوش به حاله شما كه سواره بنزين!


-79 چندنفر داشتن ميرفتن كوه، سرپرستشون (كه از قضا لكنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع مي‌كنه ميگه: چ چ چ.... ملت اول يكم نگاش مي‌كنن ببينن چي‌ميخواد بگه،‌ بعد مي‌بينن نمي‌تونه حرفش رو بزنه، بي‌خيال ميشن و راه ميافتن، اين بابا هم همه مسير همينجور هي ‌ميگفته چ..چ..چ.. وقتي ميرسن بالا ميخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره ميگه: ‌چ..چ..چا..چا..چا..چادر يادم رفت! ملت ميگن اي بابا رودتر مي‌گفتي، حالا بايد برگرديم پايين! تو راه برگشت سر پرسته هي ميگفته: ش ش ش.. ولي ملت ديگه شاكي بودن و كسي توجه نمي‌كرده، وقتي مي‌رسن پايين يارو بالاخره ميگه: ش..ش..ش..شو..شو..شوخي كردم!


-80 يه روز به يه تركه ميگن با ماهيچه جمله بساز ميگه: خر در برابره ما هيچه!


�81- يه روز يه تركه ميره مشهد ميگه: اي امام علي قربون دست بريدت پس كي ظهور مي كني آخه من چه قدر بيام قم؟!


-82به یکی میگن با جام جم جمله بساز میگه :من هر روز صبح که از خواب پا میشم جامو جم میکنم!!


-83به یارو می گن با ابریشم جمله بساز می گه هوا ابریشم خوبه!!


-84به یارو می گن با لوبیا جمله بساز می گه کوچولو بیا!!


-85یه یارو می گن با ماشین جمله بساز می گه خانوم میاین همسایه ما شین!!


-86به  غضنفرمی گن با توکیو جمله بساز میگه من خدیجه رو دوست داریم توکیو!


�-87تركه با چند تا رشتيه نشسته بودن داشتن جوك مي گفتن، رشتيا براي تركا جك ميگن، نوبت تركه كه ميشه،‌ تا مياد بگه: يه روز رشتيه... همه بهش ميگن بشين بابا نميخواد بگي! دوباره يه دور ميزنه ميرسه به تركه، باز تا مياد بگه: يه روز يه رشتيه... ميپرن وسط حرفش، نميذارن بگه. بار بعد كه نوبت ميرسه به تركه، ميگه: يه روز يه تركه داشته ميرفته با سر ميخوره زمين! همه رشتيا ميخندن، بعد تركه ميگه: ‌ولی وقتي بلندش ميكنن ميبينن رشتي بوده!!


-88یه روز یه گاوی میره کلاس زبان وقتی از کلاس بیرون میاد به جای اینکه بگه مو مو میگه we we:


-89حرف از سرعت بود .... بين يه آباداني و آمريكايي و فرانسوي! فرانسوي ميگه ما برج ايفل رو دو هفته اي ساختيم. آمريكايي ميگه ما پل سانفرانسيسكو رو يك هفته اي ساختيم .بعد سه تاييشون داشتن تو آبادان رد ميشدن ميرسن پالايشگاه نفت و آمريكاييه و فرانسوي ميگن شما اينجارو چند وقت طول كشيد كه ساختين ؟ ... آبادانيه ميگه : اٍ اٍ اٍ ...... من ۲ روز پيش از اينجا رد شدم اين اينجا نبود!


-90يه روز به يه تركه ميگن ناراحت نمي شي اين قدر براي شما جك مي سازن؟ ميگه: اينا براي شما جكه برايه ما خاطرست!


�-91تركه بالاي درخت چنار بوده يارو ميگه اون بالا چي كار ميكني ميگه دارم توت ميخورم ميگه اين كه درخت چناره ميگه توت تو جيبمه


-92ترك ميشينه تو تاكسي، راننده بهش ميگه: داداش دستت لاي در گير نكنه. تركه هم مياد آخر مرام بگذاره، ميگه: داداش سرت لاي در گير نكنه

admin بازدید : 95 سه شنبه 02 آبان 1391 نظرات (0)

جك جديد

جوک,جک,جک,جک,جوک,جوک,جوک,جوک جدید,جوک جدید,جدید,جوک,جوک,جوک های جدید

یه دختر مسیحی میره پیش کشیش میگه : من هر دفعه از جلوی آینه رد میشم ، به خودم میگم چقدر خوشگلم ، آیا من گناه می کنم؟
کشیشه می گه : نه دخترم شما گناه نمی کنی ، اشتباه می کنی

جک

admin بازدید : 85 سه شنبه 02 آبان 1391 نظرات (0)

مادر و بچه جلوی قفس میمونه …
بچه : مامان این میمون شبیه 
عمه کبری است…
مادر : وای! عزیزم اگه به گوشش برسه خیلی ناراحت میشه ها.
بچه : مامان من خیلی یواش گفتم میمونه نشنید!

admin بازدید : 71 سه شنبه 02 آبان 1391 نظرات (0)

غضنفر تو ژاپن راننده ی تاکسی میشه

هرکی براش دست بلند میکنه میگه شوخی نکن دیگه

تورو الان رسوندم !

تعداد صفحات : 7

درباره ما
Profile Pic
har hafte 1 aks jadid
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    ایا سایت ما خوبه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 61
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 16
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 20
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 22
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 30
  • بازدید ماه : 113
  • بازدید سال : 591
  • بازدید کلی : 11,127